تنهایی عاشقانه اینجا دلتنگ نیستی
| ||
|
من داغ داغم، هوا منفی چارستیخ کرده امشب زمین محکوم دارستدم کرده ام من، درونم طعم خورشیداین سوی زندان، زمستان هم بهارست***پاک کن از سر خط هر چه نوشتی از درداز بلایی که تو را بر سر دنیا آورداز طلوعی که به مشرق شده تبعید از شباز مداری که به یک سمت کشیدی برگرد***زمستان سر زده اینجا، هوا سرد و نفس گیرستو در آغاز یک پایان، اگرچه اندکی دیرستهوا سرد و تنم سرد و تمام رخت خوابم سردتو در آن سوی دیواری، من اینجا هم اتاق دردمن از یک شهر مطرودم، که با کفشم هم آغوشستو یک پاییز ده ساله، که از یادت فراموشست***پاک کن، هیچ شو، از مرز اصولت بگذراز تمامی خطوطی که چپاندی در سرمن به این منحنی گیج زمان خوشبینمرنگ کن طرح شبت را کمکی آبی تر***جای خوبیست زمین، فکرت اگر بگذاردشعر غمگین تو دست از سر شب برداردتوی تحریم تمدن، ته این خط بلوغجای خوبیست، اگرچه کمکی کم داردشاید این قهقه ی درد، مجالی باشدتوی فنجان شبت نقشه ی فالی باشدجای سانسور هم آغوشی و عشق و بوسهصحنه از جنگ و جنایت همه خالی باشدموضوعات مرتبط: هیلا صدیقی - گزیده ای از جدیدترین اشعار ، ، برچسبها: |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |